فلسفة حجاب در قرآن
بنابراين در هر بخشي و هر بعدي از ابعاد براي سير به مدارج کمال بين زن و مرد تفاوتي نيست منتها بايد انديشهها قرآن گونه باشد، يعني همان گونه که قرآن بين کمال و حجاب و انديشه و عفاف جمع نمود، ما نيز در نظام اسلامي بين کتاب و حجاب جمع کنيم. يعني عظمت زن در اين است که:
«ان لا يرين الرجال و لايراهن الرجال»
نبيند مردان نامحرم را و مردان نيز آنان را نبينند.
قران کريم وقتي دربارة حجاب سخن ميگويد ميفرمايد: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن براي زن تا نامحران او را از ديد حيواني ننگرند لذا، نظر کردن به زنان غيرمسلمان را، بدون قصد تباهي جايز ميداند و علت آن اين است که زنان غيرمسلمان از اين بابت بيبهرهاند.
حال اگر کسي از تشخيص اصول ارزشي عاجز باشد، ممکن است معاذالله حجاب را يک بند بداند، و حال اين که قرآن کريم وقتي مساله لزوم حجاب را بازگو ميکند، علت و فلسفة ضرورت حجاب را چنين بيان ميفرمايد:
(ذلک ادني ان يعرفن فلا يوذين)
يعني براي اين که شناخته نشوند و مورد اذيت واقع نگردند. چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.
حجاب حق الهي
شبههاي که در ذهنيت بعضي افراد هست، اين است که خيال ميکنند حجاب براي زن محدوديت و حصاري است که خانواده و وابستکي به شوهر براي او ايجاد نموده است، و بنابراين، حجاب نشانة ضعف و محدوديت زن است.
راه حل اين شبهه و تبيين حجاب در بينش قرآن کريم اين است که زن بايد کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نيست تا بگويد من از حق خودم صرفنظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نيست تا مرد بگويد من راضيم، حجاب زن مربوط به خانواده نيست تا اعضاي خانواده رضايت بدهند، حجاب زن، حق الهي است، لذا ميبينيد در جهان غرب و کشورهايي که به قانون غربي مبتلا هستند اگر زن همسرداري آلوده شد و همسرش رضايت داد، قوانين آنها پرونده را مختومه اعلام ميکنند، امادر اسلام اين چنين نيست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ويژة برادر و فرزندانش ميباشد، همة اينها اگر رضايت بدهند قرآن راضي نخواهد بود، چون حرمت زن و حيثيت زن به عنوان حقالله مطرح است و خداي سبحان زن را با سرماية عاطفه آفريد که معلم رقت باشد و پيام عاطفه بياورد، اگر جامعهاي اين درس رقت و عاطفه را ترک نمودند و به دنبال غريزه و شهوت رفتند به همان فسادي مبتلا ميشوند که در غرب ظهور کرده است. لذا کسي حق ندارد بگويد من به نداشتن حجاب رضايت دادم، از اين که قرآن کريم ميگويد هر گروهي، اگر راضي هم باشند، شما حد الهي را در برابر آلودگي اجرا کنيد، معلوم ميشود عصمت زن، حقالله است و به هيچ کسي ارتباط ندارد. قهراً همة اعضاي خانواده و اعضاي جامعه و خصوصاً خود زن امين امانت الهي هستند. زن به عنوان امين حقالله از نظر قرآن مطرح است يعني اين مقام را و اين حرمت و حيثيت را خداي سبحان که حق خود اوست، به زن داده و فرموده: اين حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن، آنگاه جامعه به صورتي در ميآيد که شما در ايران ميبينيد، جهان در برابر ايران خضوع نموده است، زيرا که در مسالة جنگ تا آخرين لحظه، صبر نمود و کاري که برخلاف عاطفه و رقت و رافت و رحمت باشد انجام نداد. با اين که دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسکوني، کشتار بيرحمانة بيگناهان و غيرنظاميها را مشروع نمودند.
جامعهاي که قرآن در او حاکم است، جامعة عاطفه است و سرش اين است که نيمي از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادرها هستند، چه بخواهيم، چه نخواهيم، چه بدانيم و چه ندانيم اصول خانواده درس رافت و رقت ميدهد، و رافت و رقت در همة مسائل کارساز است.
زن در فرهنگ غرب
سر اين که جهان غرب در خصوص اين امر نيز فرهنگ منحط غلطي دارد و متاسفانه برخي افراد که از فرهنگ غني و قوي اسلام بياطلاعند، گوش به تبليغات سوء آنان ميدهند اين است که انسانشناسي آنها همانند جهانبيني آنهاست. و به عبارت ديگر انسانشناسي آنها فرع بر جهانبيني آنان است، جهان بيني آنها در حد:
(ماهي الا حياتنا الدنيا نموت و نحيي و مايهلکنا الا الدهر)
است، و چون جهان را در نشئه طبيعت خلاصه ميکنند، و از ماوراي طبيعت سهمي ندارند، انسان را نيز در قلمرو طبيعت خلاصه ميکنند و صرفاً تن شناسند نه انسانشناس.
ديدگاه آنان در انسانشناسي، اين است که تمام حقيقت انسان را بدن و تن آدمي تشکيل ميدهد و چون ميبينند بدن انسان به دو شکل است، يا به صورت زن يا به صورت مرد، لذا گمان ميکنند که زن و مرد با هم تفاوت دارند، همانطوري که بدنهايشان متفاوت است.
کسي که به انسانشناسي از ديدگاه جهانشناسي مادي مينگرد، هرگز در جهان سيرعمودي ندارد و نميداند که مبدا و منتهاي سير زندگي انسان چيست بلکه همواره سيرافقي دارد، همانگونه که اخترشناسي، درياشناسي، گياهشناسي، جانورشناسي، زمنيشناسي، معدنشناسي و... اينها مادي است، انسانشناسي اينان نيز مادي است. او براي انسان مقامي برتر از آنچه که در نشئة طبيعت است، قائل نيست، و مسائلي از قبيل فرشته، ملک و وحي براي او مفهوم ندارد.
فلسفة حجاب
1- حجاب از نظر رواني
حجاب، حريمي ميان زن و مردان نامحرم است و سبب فروکش کردن غريزه جنسي ميشود. خاموشي اين شعله و در مسير طبيعي قرار گرفتن آن باعث ميگردد بسياري از مشکلات نظير قتل و جنايت از جامعه رخت بربندد. و اگر چنين حريمي برداشته شود و آزادي بيقيد و شرط به ميان آيد، بايد شاهد زندگي حيواني باشيم که در آن صورت، اضطرابهايي دچار افراد ميشود، زيرا غريزة جنسي نيرومند و چون اسبي سرکش است که هر چه بيشتر اطاعت شود و افسارش رهاتر گردد، سرکشتر ميشود و ضربهاي کاريتر بر انسان وارد ميکند يا همچون آتشي است که هر چه به آن بيشتر هيزم بدهند، شعلهورتر ميشود.
برهنگي زنان و آرايش و عشوهگري آنان، مردان مخصوصاً جوانان را در تحريکي دايم قرار ميدهد؛ تحريکي که سبب کوفتگي اعصاب ايشان و ايجاد هيجانهاي بيمارگونه عصبي ميشود و گاه سرچشمة امراض رواني است.
2- حجاب از جهت معنوي
حجاب باعث ميشود که زن کمتر دچار لغزش و گناه شود. و به دنبال آن زن و بطور کلي جامعه بيشتر ميتوانند مراتب معنوي و انساني را طي نمايند براين اساس رهبر معظم انقلاب فرمود:
ما که اين قدر به حجاب مقيد هستيم به اين دليل است که حفظ حجاب به زن کمک ميکند تا بتواند به آن رتبة معنوي عالي خويش برسد و دچار لغزشگاههاي بسيار لغزندهاي که سر راهش قرار دارد نشود و درست نقطه مقابل اين فرهنگ رومي حاکم بر امروز اروپاست.
3- سبب استحکام خانواده
حجاب لذتها و بهرههاي جنسي را به محيط خانواده مخصوص و محدود ميگرداند و به دنبال آن ازدواجهاي مشروع به وجود ميآيد. اين گونه ازدواجها پيوند زن و شوهر را محکم ميسازد و در نتيجه، کانون خانواده گرمتر ميشود، در حالي که بدحجابي و بيحجابي و آزادي بدون قيد و شرط، باعث فروپاشي کانون خانواده ميشود. زيرا در چنين نظامي، اساس خانواده را بردشمني و نفرت پايهگذاري ميکند و معمولا اين نوع زندگيها و روابط زناشويي دوام نخواهد داشت. زيرا زندگي برپاية غريزه جنسي بنا ميگردد و چون غريزه جنسي بعد از مدتي فرومش ميکند، مسائل ديگر از قبيل نداشتن توافق اخلاقي و مشکلات خانوادگي و... بروز ميکند و در نتيجه، به طلاق و آوارگي فرزندان منجر خواهد شد.
درواقع بيحجابي و بيعفتي، سبب گريز جوانان از ازدواج و اشنه خالي کردن از زير بار مسئوليت زندگي ميشود. زيرا راه براي رسيدن به هوسهاي آنان باز و آماده است.
بهتر است به برخي گزارشها دراين باره اشاره کنيم:
هشت هزار دختر در هندوستان به سبب عدم توانايي در ازدواج خودکشي کردند. در هندوستان دختران به خواستگاري پسران ميروند و جهيزيه برعهده آنان است و قدري هم پول نقد ميبرند و اينها در هندوستان واجب است.
برطبق آماري تکان دهنده هر بيست دقيقه يک بار، يک زن در سوئد کتک ميخورد و مجروح ميشود، و در هر سه ساعت يکبار، به يک زن تجاوز ميشود.
شبکه تلويزيوني «سيانان» در گزارشي از وضعيت کنوني خانوادهها در امريکا گفت: طي سال گذشته، 16270مرد آمريکايي خانوادههايشان را بياطلاع گذاشتند و رفتند. استمداد زنان از پليس فدرال امريکا، تنها منجر به بازگرداندن هفت هزار نفر از شوهران گريزپا به خانوادههايشان گشته است. دلايل اين عده براي گريز از خانه، بداخلاقي، سلطهجويي، خرجتراشي، سبکسري همسر، پشيماني ازدواج، شيطنت فرزندان، مزاحمت مادرزن، ميل به تجرد و عشق به زن ديگر عنوان شده است.
بين سالهاي 1968-1992 در امريکا هشت هزار نفر از همسرانشان جدا شدند که فرانسه، آيمان، سوئد، ايتاليا و انگلستان نيز با فاصله کمي به دنبال امريکا هستند.
به گزارش «سيان.ان» برآورد موسسات بينالمللي و پيگيري امور خانوادگي نشان ميدهد که از هز سيزده ازدواج در امريکا، يکي به مرحله طلاق کشيده ميشودو همين امر باعث ميشود که کودکان را ناپدريها و نامادريها آزار دهند حتي به دست آنها کشته شوند.
آمارهاي قطعي و مستند نشان ميدهد که با افزايش برهنگي و بيحجابي در جهان، طلاق و از هم گسيختگي زندگي زناشويي به طور مداوم بالا رفته است، چرا که «هرآنچه ديده بيند دل کند ياد» و هوسهاي سرکش هر روز دل را به دنبال دلبري تازه ميکشاند و
اما در محيطي که حجاب و موازين ديگر اسلامي رعايت ميشود و همسر احساسات و عشق و عواطفشان در بند يکديگر است. در بازار آزاد برهنگي- که زنان به صورت کالاي مشترکي درآمدهاند ديگر قداست پيمان زناشويي مفهومي ندارد و خانوادهها، همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشي ميشوند و کودکان بيسرپرست ميمانند.
4- مانع فرزندان نامشروع
31درصد کودکاني که در سه ماهه اخير سال گذشته ميلادي در انگليس متولد شدهاند، پدر مشخصي نداشتهاند. زندگي اکثر افرادي که قبل از ازدواج با يکديگر روابط نامشروع داشتهاند در کشورهاي غربي معمولاً به طلاق منجر ميشود و در همين حال، تعداد کودکاني که در خارج از زندگي زناشويي در غرب به دنيا آمدهاند نيز روز به روز در حال افزايش است.
شبکه تلويزيوني «سي.ان.ان» اضافه کرد 50درصد کودکان در امريکا را اطفال نامشروع تشکيل ميدهند و شمار خانوادههايي نيز که قرباني طلاق شدهاند روز به روز افزايش مييابد.
5- سلامت اقتصاد
اگر زن در محيط کار پوشيده و باحجاب باشد نظرها را کمتر به طرف خود جلب ميکند و چنين چشمپوشي که دراثر حجاب کامل به وجود ميآيد حواس و فکر مردان نامحرم را در هنگام فعاليت، بيشتر متوجه وظيفهشان مينمايد و در نتيجه، پاکدامني و حجاب زنان در سازمانهاي دولتي و شخصي باعث دقت و سرعت در کار ميگردد و اين سرعت، موجب توليد بيشتر و حل مشکلات جامعه و دقت نيز سبب بالارفتن کيفيت ميشودو اين دو اصل به رشد کمي و کيفي کمک شاياني ميکند.
از آن سو چون زن بدحجاب با صدها حرکت زنندة شهوتانگيز بر سرکار ميآيد، چشمها بيشتر متوجه او ميشوند و کساني که ايمانشان به مبدا و معاد ضعيف است به آلودگي در ميافتند واز سرعت و دقت کار کاسته ميشود و در نتيجه، توليد اندک ميگردد و کيفيت نيز پايين ميآيد.
6- حجاب از نظر سياسي
ستمگران و غارتگران جهان هر گاه از راه تهديد، ارعاب، ترور و... نتوانستند ملتي را به بند بکشند، به گسترش فحشا و منکرات ميپردازند و براي دستيابي به اهداف پليدشان، با نام آزادي و دفاع از حقوق زن و تمدن عرياني را در جامعه ترويج ميکنند تا ملتها را از درون و فرهنگي بيهويت نمايند.
پيام حضرت آيه الله العظمي گلپايگاني (ره)
حجاب بانوان در اسلام، يکي از اموري است که از وقتي استعمارگران چشم طمع به کشورهاي اسلامي وغصب معادن و منابع آنها دوختند مورد حمله آنها قرار گرفت، زيرا چادر و حجاب زنان مسلمان را يکي از عوامل بزرگ براي بقاي استقلال شخصيت اسلامي کل جامعه مسلمان و حفظ هويت اسلامي آن ديدند و آن 0را مانع نفوذ سياسي و اقتصادي خود شناختند.
فرانتس فانون- تحليل گر انقلاب الجزاير- ميگويد: جامعهشناسان استعمار توصيه ميکنند که زنها را در دست بگيريم، همه چيز به دنبال آن خواهد آمد.
7- ارزش واقعي زن
در واقع عفت و حيا و حجاب زن تدبيري است که او با نوعي الهام، براي گرانبها کردن خود و حفظ موقعيتش در برابر مرد به کار ميبرد، زيرا زن با هوش فطري و حس مخصوس خود درک کرده که از نظر جسمي با مرد برابر نيست و اگر بخواهد با وي دست و پنجه نرم کند از زور بازوي مرد بر نميآيد. از طرفي، زن ضعف مرد را در همان نيازي يافته که خداوند حکيم در وجود مردان نهاده است. زن خوب ميداند که خداوند او را مظهر معشوقيت قرار داده است. برهمين اساس ، زن با عفت و حجاب بهتر ميتواند مرد را مجذوب خود کند و با متانت و وقار براحترام خويش بيفزايد.
اما هنگامي که جامعه، زن را با اندام عريان جستجو کند، طبيعي است که روز به روز تقاضاي آرايش بيشتر و خودنمايي افزونتري را از او دارد. وقتي زن از طريق جاذبه جنسي، وسيله تبليغ کالا، تزيين اطاق انتظار و عاملي براي جلب جهانگردان و سياخان و مانند اينها قرار گيرد؛ در چنين جامعهاي، شخصيت زن تا سرحد عروسک يا يک کالاي بيارزش ديگر سقوط ميکند و ارزشهاي والاي انساني او به کلي به دست فراموشي سپرده ميشود و تنها افتخار او جواني و زيبايي و خودنمايياش ميگردد. و به اين ترتيب، وسيلهاي براي اشباع هوسهاي سرکش مشتي آلوده و نابکار ميشود.
در چنين جامعهاي زن چگونه ميتواند با ويژگيهاي اخلاقي، علم و آگاهي و دانايياش جلوه کند و به مقام والايي برسد؟!
8- سدي در برابر فرهنگ مصرفي و مدپرستي
يکي از ترفندهاي استعمار براي گرم کردن بازار تجارتش، توليد و عرضه اجناس به شکلهاي مختلف در بازار ميباشد. تا به اين طريق مشتري بيشتر جلب، و منافع زيادي را حاصل نمايد. بسياري از مردم مخصوصاً بعضي از بانوان به محض ديدن جنس جديد در بازار تمايل به خريدن آن پيدا ميکنند، گرچه نمونه قديمي از همين کالا را داشته باشند. با اين که متنوع بودن اشياء موضوعي است که هرانساني دوست دارد، و اين از فطرت و سرشت او سرچشمه ميگيرد. همان طوري که خداوندسبحان جهان طبيعت و تمام مخلوقات عالم را برهمين اساس خلق نموده است. لکن مستکبرين و افراد سودجو از اين خصلت بشر سوء استفاده کرد، و با گسترش فرهنگ مصرفي و مدسازي در بين مردم دنيا مخصوصاً بعضي از بانوان ميخواهند اين سد و سنکر نرم و نخي ولي مستحکم را بشکنند، تا چرخ کارخانجات مدسازي، ريسندگي و بافندگي و لباسهاي رنگين زنان، ساخت لوازم زينتآلات، لوازم آرايش و توليدات انواع رنگها و... را به چرخش درآورند. تا بتوانند نيازهاي مليونها زن که خود استکبار باعث آن شده تامين نمايند.
سفارش رهبر عزيز
رهبر معظم انقلاب فرمود: من به خانمهاي جوان و خانمهاي خانهدار مسلمان سفارش ميکنم به دنبال اين تبليغ مصرفگرايي که غرب مثل خوره به جان جوامع دنيا و جوامع کشورهاي درحال توسعه و کشورهاي روبه رشد از جمله کشور ما انداخته است نروند مصرف در حد لازم خوب است نه در حد اسراف.
خردهگيريهاي مخالفان
مخالفان حجاب براي توجيه مخالفت خود با حجاب به طرح اشکالهايي پرداختهاند که در ذيل به آنها اشاره ميشود.
آيا حجاب سبب منزوي شدن زن است؟
مهمترين مسئلهاي که همة مخالفان آن را ايرادي اساسي بر مساله حجاب ذکر ميکنند اين است که زنان، نيمي از جامعه را تشکيل ميدهند و اگر آنان حجاب داشته باشند، منزوي ميشوند و طبعاً از نظر فکري و فرهنگي عقب ميمانند، مخصوصاً در دوران شکوفايي اقتصاد که احتياج زيادي به نيروي فعال انساني است از نيروي زنان در حرکت اقتصادي، هيچ گونه بهرهگيري نخواهد شد و جاي آنها در مراکز فرهنگي و اجتماعي نيز خالي ميماند. به اين ترتيب، آنان فقط موجوداتي مصرف کننده و سربار اجتماع ميشوند!
جواب:
کساني که به اين منطق تمسک ميجويند، از چند امر به کلي غافل هستند يا خود را به غفلت ميزنند، زيرا اولاً: هيچ مسلماني نميگويد حجاب اسلامي زن را منزوي ميکند و از صحنه اجتماع دور ميسازد اگر درگذشته لازم بود ما زحمت استدلال در اين موضوع را بر زناني ميبينيم که با داشتن حجاب اسلامي در همه جا حاضر بوده و در ادارهها، کارگاهها، راهپيماييها و تظاهرات سياسي، راديو و تلويزيون، بيمارستانها و مراکز بهداشتي و مخصوصاً درمراقبتهاي پزشکي براي مجروحان جنگي، مدرسه و دانشگاه و بالاخره در صحنة جنگ و پيکار با دشمن، بدون هيچ مشکلي به فعاليت پرداختهاند.
پيام زن ايراني به دنيا
رهبر معظم انقلاب فرمود:
من ميخواهم بگويم شما خانمها يک پيامي براي دنيا داريد... زنهاي ايران به خصوص آن کساني که در رشتههاي گوناگون دانش توانستهاند در چهارچوب اسلام و احکام اسلامي و مهمتر از همه مساله حجاب حرکت کنند. اينها بايستي به زنان و دختران دنيا و دانشجويان زن دنيا عملا تفهيم کنند که علم به معناي بيبندوباري نيست و لازمه تحصيل علم نه تنها بيقيدي نسبت به موازين اخلاقي در مورد معاشرت زن و مرد نيست، بلکه ميتوان با رعايت کامل، موازين، علم را تحصيل کرد و به مراحل بالا رسيدو
از طرفي بايد از اين گروه پرسيد آيا ادارة خانه، تربيت فرزندان برومند و ساختن انسانهايي که در آينده قادر باشند با بازوان تواناي خويش چرخهاي عظيم جامعه را به حرکت درآورند، فعاليت نيست؟! آنها که اين رسالت عظيم زن را کار مفيد نميدانند، از نقش خانواده درتربيت اجتماعي سالم، آباد و پرحرکت بيخبر هستند. تصور ميکنند راه صحيح اين است که زن و مرد از آغاز صبح، خانه را به قصد اداره، کارخانه و مانند آن ترک کنند و بچههاي خود را به شيرخوارگاهها و مهدکودکها بسپارند يا دراتاق تنها بگذارند و در را به روي آنها ببندند و طعم تلخ زندان را از همان زمان که غنچه ناشکفتهاي هستند به آنها بچشانند! غافل از اينکه با عمل، شخصيت آنها را درهم ميکويند و کودکاني بيروح و بدون عواطف انساني بار ميآورند؛ کودکاني که آينده جامعه را به خطر خواهند انداخت.
آيا حجاب باعث حريص شدن مردان خواهد شد؟
حجاب از اين نظر که ميان زنان و مردان فاصله ميافکند، طبع حريص مردان را بيشتر تحريک ميکند و به جاي اينکه خاموش کنندة شهوت باشد حرص افراد را شعلهور ميسازد زيرا گفتهاند انسان به آنچه از آن باز دارندش حريصتر است.
بهترين پاسخ اين است که در جوامع اسلامي با آنکه حجاب حکمفرماست هرگز حرص و تنوع خواهي مردان افزونتر از جوامع غربي نيست. در غرب با اينکه موانع زن و مرد برداشته شده است از حرص و تنوعطلبي مردان هرگز کاسته نشده است.
آيا بدحجابي نتيجه فقر است؟
مفاسد اجتماعي و بدحجابي نتيجة فقر است. اگر فقر برطرف شود اين گونه اعمال و حرکات از کسي سر نميزند!
مي پذيريم که فقر در بعضي از مردم باعث انحراف ميشود و اسلام هم براي از بين بردن فقر تاکيد نموده است، ولي ريشة اصلي مفاسد و شيوع گناهان فقر نيست، بلکه فقر فرهنگي و فقر ايمان به مبدأ و معاد منشأ اين مفاسد است. اگر ثروت وزندگي راحت جلوي فساد را ميگرفت بايد همة کشورهاي ثروتمند جهان و فرزندانشان از همه متدينتر و پاکتر باشند. در حالي که اکثر مفاسد و جنايتها از همينها است.
پيام زن باحجاب
وقتي زن با حجاب، با وقار و متين گام بر ميدارد و بدون ناز و عشوه سخن ميگويد در حقيقت با عمل خود پيام ميدهد که من گل خوشبويي هستم که تنها به خانوادهام تعلق دارم. با چادرم که چون خاري است از گل وجودم محافظت ميکنم و چشم ناپاکان را کور و آنان را در اهداف شيطانيشان نااميد ميگردانم. با چادر و حجابم، غيرت شوهرم، پدر و برادرم را به نمايش ميگذارم که پروانهوار بهدور گلشان ميچرخند و آن را از ديد نامحرمان حفظ ميکنند.
پوشش من دلي روشن، دروني پاک . ايماني قوي ميدهد. ميگويد: من اسير نفس و مطيع شيطان و دچار کمبودهاي ديگر نيستم. از هر بند و اسارتي آزاد گشتهام و در ساية ولايت الهي درآمدهام و همچون مرواريد در چادر صدف گونهام جاي گرفتهام.
پيام زن بيحجاب و بدحجاب
زن بيحجاب و بدحجاب با طرز پوشش و سخن، ناز و عشوههاي خود ناخودآگاه ميگويد: من به ظاهر مسلمانم، اما در عمل خير، و به خدا و قيامت چندان اعتقادي ندارم و ظاهرم و گواه روشني از باطنم است.
خداوند عليم ميفرمايد:
«قل کل يعمل علي شاکلته فربکم اعلم بمن اهدي سبيلا»
اي پيامبر، بگو هر کس برطبق روش و باطن خود عمل کند. پس پرودگار شما آنان را که راهشان نيکوتر است، بهتر ميشناسد.
به قول شاعر: از کوزه همان برون تراود که در اوست.
اين قبيل زنان با حرکات تحريک آميز خود اظهار ميکنند که شوهر، پدر و برادرشان نسبت به ناموس، غيرت و مردانگي از خود نشان نميدهند، زيرا اگر غيور بودند اجازه نميدادند آنها اين گونه پا به محيط بيرون از خانه بگذارند.
پيام اين زنان آن است که من گلي خوشبو هستم که با آرايش و ناز و کرشمه همه از بويم استشمام ميکنند و من با صرف وقت براي آرايش و زيباسازي خود ميخواهم دلهاي مردان هرزه را متوجه خود سازم. و با اين کار مورد نظر آنها قرار گيرم. و شهرتي به دست آورم و کمبودهايي که در وجودم هست جبران کنم. زيرا ميبينم بعضي از انسانها مورد احترامند و از مقام و شخصيت بالايي برخوردار هستند. اما من هم بناچار ميخواهم با ناز و عشوه و حرکات شهوت انگيز مورد احترام قرار گيرم. ولي افسوس در همان لحظهاي که مرد هرزهاي نگاهم ميکند در خود احساس شخصيت و غرور کاذب ميکنم ولي بعد دچار اضطراب و سردرگمي ميشوم و تمام آن کمبودها و عقدهها در وجودم نه تنها کم نميشود بلکه شدت مييابد. اگر نتوانستم کسي راشکار کنم يا در اثر تقوا و غيرت، جواني نگاهم نکرد برايم ناراحت کننده است به طوريکه ميخواهم از درون فرياد برآورم.
خانم ساچيکو موراتا که ژاپني است ميگويد:
«لطف زن به محجبه بودن اوست. اصولاً طبع هر انساني طالب کشف تنوعهاست. وقتي زنان به شکل امروز مکشوفه باشند چيزي براي توجه مردان باقي نميگذارند. هر چيز با اهميتي چندين بار روياروي قرار گيرد اهميت خود را از دست ميدهد.
گل عفاف
هيچ باغباني را سرزنش نميکنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچين کشيده است، چون باغ بيديوار، از آسي مصون نيست و ميوه و محصولي براي باغبان نميماند.
هيچ کس هم با نام آزادي ديوارخانه خود را برنميدارد و شبها در حياطش را باز نميگذارد، چون خطر رخنة دزد، جدي است.
هيچ صاحب گنج و گوهري هم جواهرات خود را بدون حفاظ، در معرض ديد رهگذران نميگذارد تا بدرخشد، جلوه کند و چشم و دل بربايد، چون خود جواهر ربوده ميشود.
هر چيزي که قيمتي باشد، مطمئناً درصد مراقبت از آن بالاتر ميرود.
هرچه که نفيستر باشد، بيم ربودن و غارت بيشتر است و مواظبت، لازمتر.
اگر در شيشة عطر را باز بگذاري عطرش ميپرد.
اگر رشتة مرواريدت را در گنجينه و صندوق نگذاري و در آن را نبندي، گم ميشود.
اگر در مقابل پنجرة خانهات، توري نزني، از نيش پشهها و مزاحمت مگسها در امان نخواهي بود.
وقتي راه ورود پشهها را ميبندي، خود را «مصون» ساختهاي، نه «محدود» و زنداني. وقتي در خانه را ميبندي، يا پشت پنجرة اتاقت پرده ميآويزي، خانه خود را از ورود بيگانه و نگاههاي مزاحم در پناه قرار دادهاي، نه که خود را در قيد و بند و حصار افکنده باشي.
اگر براي ايمني از خطرها و آسودگي از مزاحمان، خود را بپوشاني، نه کسي ايراد ميگيرد، و اگر هم ايراد بگيرد اعتنا نميکني، چرا که سخنش را بيمنطق و ناآگاهانه ميداني و ميبيني.
اينکه دل بايد پاک باشد بهانهاي براي گريز جاهلانه از همين مصونيت است و آويختن به شاخة «لاقيدي» و گرنه از دل پاک هم نبايد جز نگاه و رفتار پاک برخيزد.
ظاهر، «آينة باطن است و.. «ازکوزه همان برون تراود که در اوست».
زن، به خاطر ارزش و کرامتي که دارد، بايد محفوظ بماند و خود را حراج نگذارد و در بازار سوداگران شهوت، خود را به بهاي چند نامه و نگاه و لبخند نفروشد.
زن به خاطر لطافتي که دارد، نبايد در دستهاي خشن کامجويان ديو سيرت، که نقاب مهرباني و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آنکه گل عصمتش را چيدند، او را دور اندازند، يا زيرپايشان له کنند.
زن به خاطر عصمتي که دارد و ميراثدار پاکي مريم است، نبايد بازيچة هوس و آلوده به ويروس گناه گردد. گوهر عفاف و پاکي، کم ارزشتر از طلا و پول و محصول باغ و وسايل خانه نيست.
«دزدان ايمان و غارتگران شرف نيز فراوان هستند.
سادگي و خامي است که کسي خود را در معرض ديد و تماشاي نگاههاي مسموم و چشمهاي ناپاک قرار دهد و به دليري و جلوهگري بپردازد و خيال کند بيمار دلان و رهزنان عفاف را به وسوسه نمياندازد و از زهر نگاهها و نيش پشههاي شهوت در امان ميماند.
بعضي از «نگاه»ها، ويروس «گناه» منتشر ميکند،
و بعضي از چهرهها حشرة مزاحمت جمع ميکنند.
خراب کردن همة ديوارها و برداشتن همة پردهها و بازگذاشتن همة پنجرهها، نشانة تيرهانديشي است، نه روشنفکري! علامت جاهليت است نه تمدن!
ميگويي نه؟ به طومار کساني نگاه کن که پس از رسوايي و بيآبرويي، با دو دست پشيماني برسرغفلت خويش ميزنند و برجهالت خود لعنت ميفرستند.
کساني که از «جماعت رسوا» نگريزند «رسواي جماعت» ميشود!
آنکه ايمان را به لقمه اي نان ميفروشد،
آنکه يوسف زيبايي را با چند سکة بيارزش عوض کند،
آنکه «کودک عفاف» را جلوي صدها گرگ گرسنه ميبرد و به تماشا ميگذارد، روزي هم «پشت ديوار ندامت» اشک حسرت بر دامن پشيماني خواهد ريخت، در آخرت هم در آتش بيپروايي خودخواهد ساخت.
از اول بايد مراقب بود اين کاسة چيني نشکند و اين جام بلورين ترک برندارد.
از اول نبايد به پاي بيگانه، اجازة ورود به مزرعه نجابت داد، که بوتههاي نورس عصمت را لگد مال کند.
ولي... گريه بيحاصل است و بيثمر، وقتي که شاخه شکست و گل چيده شد!!
منتظر اتقادات و نظرات شما هستم
نظرات شما عزیزان:
manager
ساعت12:16---5 دی 1390
سلام دوست عزیز وبلاگ زیبا وپرمحتوایی دارید.به وبلاگ من هم سربزنید خوشحال میشم